برای سید مادر، سید بردیا
امروز بعد از ماهها تونستم تصمیمم رو برای ساختن وبلاگت عملی کنم...خاله ها و دخترخاله ها مدام اصرار داشتند تا وبلاگت به راه باشه..یادم افتاد از اون موقع که به خاله سمیه اصرار میکردم برا آپ کردن وبلاگ داداش پارسا ... با تموم مشغله هایی که تو نازدونه ی من برام درست کردی اما دلم میخواد خاطرات تو رو بنویسم تا هیچ وقت فراموش نشه … ...
نویسنده :
مامان سید بردیا
17:26