سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 9 سال و 14 روز سن داره

سید بردیا، بهونه زندگی ما

دو ماهگی

1394/5/3 15:26
205 بازدید
اشتراک گذاری

و تو هرروز بزرگ و بزرگتر میشی ..به حرف زدن ها واکنش نشان میدهی..لبخند میزنی..و کاش من قدر این روزها و لحظه ها رو بدونم..

تو مثل فرشته ای هستی.. اومدی تا من بیشتر خودمو بشناسم...تا حس خوب مادری رو بچشم..تا بیشتر از همیشه قدر مادر و پدرم رو بدونم..

حرکاتت در تشک بازی غیر قابل وصف هستش..ترفندهایی که میزنی تا یکی از عروسک ها رو به خودت و دهانت نزدیک تر کنی..روز به روز حرکت دستها و پاهایت پیشرفت میکند..

و بالاخره میرسیم به واکسن دوماهگی...آخ که آدم چقد نگرانه و استرس داره..اما خدا رو هزاران مرتبه شکر که تو سالمی..واکسن دوماهگی رو با همراهی مامان جون و عمه میزنی..اونها چند روزی مهمون خونه ما بودن و ما تنها نبودیم..48 ساعت بعد از واکسنت حالت رو به بهبودی میره و این پروژه تموم میشه و میدونم تا چشم به بزنم باید واکسن چهار ماهگی رو بزنی..آخ که چقدر زود میگذره..

بعد از زدن واکسن:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

آجی غزاله
3 مرداد 94 16:15
آجیش قربونش بره ماشاالله خیلی خیلی پسر شجاعیه داداشم
مامان سید بردیا
پاسخ
قربون تو آجی مهربون
خاله فاطمه
3 مرداد 94 16:16
سلام قربون قدوبالات برم خاله. چه عجب مامانت به روزت کرده
مامان سید بردیا
پاسخ
سلام خاله جان..اگه اصرارهای شما نبود حالا حالاها اینجا راه نمی افتاد
سمیه
15 مرداد 94 18:21
خاله فدات بشه عزیزم عشم .قربون لبات.خیلی عجیبه بلاخره مامنت راه انداخت اینجا رو
مامان سید بردیا
پاسخ
بلی بسیار عجیبه
مامان پارسا
24 مرداد 94 18:13
زودی آپ شو پسر خاله دیگه 4 ماهت تموم شد