سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

سید بردیا، بهونه زندگی ما

روز آغازت

پسر نازم...نمیتونی بفهمی که چقدر روزهای اخر بارداری خسته وبی رمق بودم وچقدر نگران ودلواپس ... طبق تاریخ سونوگرافی ها آخرین مهلت تولدت 9 فروردین بود..اما تا 22 فروردین طول کشید.. ترس از زایمان ..ترس از سلامتی تو وترس از هجوم بار سنگین مسولیت مادر شدن... ...پیاده روی های دو ساعته هرروز . مراجعات مکرر به بیمارستان..تو خیال آمدن به دنیا رو نداشتی.درون من برایت بهترین جا بود انگار...22 فروردین هم خودت نیامدی که اگر به خودت بودی میخواستی همانجا بمانی.. اما همه اینها با دیدن چهر ه تو  وخبر سلامتی تو به پایان رسید...ومن درست مثل یه پر سبک ورها شده بودم . . و این اولین عکسی بود که توی بیمارستان ازت گرفتم: ...
31 تير 1394

برای سید مادر، سید بردیا

امروز بعد از ماهها تونستم تصمیمم رو برای ساختن وبلاگت عملی کنم...خاله ها و دخترخاله ها مدام اصرار داشتند تا وبلاگت به راه باشه..یادم افتاد از اون موقع که به خاله سمیه اصرار میکردم برا آپ کردن وبلاگ داداش پارسا ... با تموم مشغله هایی که تو نازدونه ی من برام درست کردی اما دلم میخواد خاطرات تو رو بنویسم تا هیچ وقت فراموش نشه … ...
31 تير 1394